روح اله اسدی؛ هدیه حسن نیا بدرآباد
چکیده
امروزه، سازمانهای غیردولتی[1] (NGO) بهطور فزایندهای در کنار دولت در فرآیندهای توسعه به ذینفعانی مهم تبدیلشدهاند. با افزایش مشکلات محیطزیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیستمحیطی نیز گسترشیافتهاند. این مقاله با روشی توصیفی _ تبیینی تلاش دارد بررسی نسبتاً جامعی از مشکلات این نهادها در کشور ارائه ...
بیشتر
امروزه، سازمانهای غیردولتی[1] (NGO) بهطور فزایندهای در کنار دولت در فرآیندهای توسعه به ذینفعانی مهم تبدیلشدهاند. با افزایش مشکلات محیطزیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیستمحیطی نیز گسترشیافتهاند. این مقاله با روشی توصیفی _ تبیینی تلاش دارد بررسی نسبتاً جامعی از مشکلات این نهادها در کشور ارائه داده و نتایج آن را با نظریه جامعه منشوری ریگز[2] تحلیل نماید. جمعآوری اطلاعات بهصورت اسنادی و پیمایشی در قالب پرسشنامهای با هفت بُعد و 45 گویه بوده است. نتایج نشان میدهد بیشترین مشکلات در رابطهی سمنها با نهادهای دولتی و عمومی (با میانگین 4.29) و پسازآن در ابعاد قانونی (با میانگین 4.25)، ساختاری (با میانگین 4.20) و مدیریتی (با میانگین 4.17) هست. از سوی دیگر مشکلات گفتهشده، در درون سمنها و بین سمنها نیز مشکلاتی را به وجود آورده است که نتوانستهاند آنگونه که باید، در راستای اهداف خود گام بردارند و درگیر مسائل درونی خود نیز شدهاند. با توجه به مقدار آماره KMO برابر با 80/0 و سطح معنیداری کمتر از 05/0 در آزمون بارتلت، انجام تحلیل عاملی بر روی متغیرها امکانپذیر بوده و متغیرها امکان عامل شدن را داشتهاند. عاملهای نهایی نیز توانستهاند میزان واریانس بیشتر از 50/0 را برای هر متغیر تبیین کنند. با توجه به سه ویژگی اصلی نظریه جوامع منشوری ریگز (ناهمگنی، فرمگرایی و تداخل عملکردی) و مشکلات سمنهای زیستمحیطی میتوان گفت که در کشورهایی که با ضعف تاریخی شاخصهای مردمسالارانه و ساختار بسیط و متمرکز سیاسی مواجه هستند، اساساً وجود سازمانهای غیردولتی، خوشایند چنین ساختارهایی نیست. ازاینرو قوانین و مقررات و نیز ساختار دولتی و سازمانی حمایت چندانی از شکلگیری، تقویت و توسعه این تشکلها انجام نمیدهند. از سوی دیگر وقتی ساختارهای قانونی حمایت کافی از فعالیت سمنها نداشته باشند و مسیرهای قانونی مشخص در فرایند فعالیت این نهادها وجود نداشته باشد، اعمال سلیقه از سوی افراد در دستگاههای دولتی افزایش پیدا میکند.
روح اله اسدی
چکیده
جهان امروز، جهان شبکهای است که شهرها برای بهرهمندی از فرصتهای جهانی و نیز برآوردن نیازهای شهری خود، نیازمند همکاری و رقابت هستند. همان گونه که جهانیشدن، دستور کار کشورها را به یکدیگر نزدیک ساخته، و کشورها در تراز ملی با هم وارد تعاملاتی با دستور کارهایی مشترک میشوند، در تراز شهری نیز، شهرها با توجه به داشتهها و نیز نیازهایشان ...
بیشتر
جهان امروز، جهان شبکهای است که شهرها برای بهرهمندی از فرصتهای جهانی و نیز برآوردن نیازهای شهری خود، نیازمند همکاری و رقابت هستند. همان گونه که جهانیشدن، دستور کار کشورها را به یکدیگر نزدیک ساخته، و کشورها در تراز ملی با هم وارد تعاملاتی با دستور کارهایی مشترک میشوند، در تراز شهری نیز، شهرها با توجه به داشتهها و نیز نیازهایشان پای در تعاملات با دیگر شهرها میگذارند. دیپلماسی شهری میتواند بسان ابزاری مدیریتی، جهت حضور بینالمللی شهرها به کارگرفته شود. از این رو، بنا نهادن دیپلماسی شهری بر پایه داشتههای هر شهر، امکان موفقیت و بهرهوری آن را بسیار افزایش میدهد. با توجه به موقعیت شهر مشهد، کشورهای اسلامی یکی از اهداف عمده برای برقراری یا ایجاد پیوندهای دیپلماسی شهری میباشند. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که تقویت دیپلماسی شهری در مشهد، مستلزم ارتباط با کدام کشورهای اسلامی است و چه معیارهایی در این زمینه قابل طرح است. بدین منظور با استفاده از منابع کتابخانهای، آمار و اطلاعات رسمی و سازمانی، گزارشهای معتبر جهانی و انجام20 مصاحبه با متخصصین و مسئولان مرتبط، اقدام به جمعآوری اطلاعات گردیده است. برای اولویتبندی شهرها و کشورهای اسلامی از چهار سنجهی: منطقه جغرافیایی، پیشینه تاریخی و اشتراکات فرهنگی، میزان روابط تجاری، و سطح روابط سیاسی میان ایران و کشورهای اسلامی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که 10 کشور اول برای اهداف دیپلماسی شهری مشهد به ترتیب عبارت است از: آذربایجان، عراق، هند، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان، ترکیه، عمان، قرقیزستان و قزاقستان.
روح اله اسدی؛ مجتبی صادقی
چکیده
فضای جغرافیایی یک تولید اجتماعی و تا حدود زیادی یک درهم تنیده ی سامان مند و معناداری است که نه تنها رو به آینده باز است بلکه جوامع انسانی سعی میکنند آن را بر مبنای اهداف و خواسته های خود سامان بخشند. بنابراین فضای جغرافیایی را میتوان یک متنِ تولید شده و معنادار اجتماعی دانست. در فضاهای جغرافیایی فرایندها و قدرتهای بیشمار اجتماعی، ...
بیشتر
فضای جغرافیایی یک تولید اجتماعی و تا حدود زیادی یک درهم تنیده ی سامان مند و معناداری است که نه تنها رو به آینده باز است بلکه جوامع انسانی سعی میکنند آن را بر مبنای اهداف و خواسته های خود سامان بخشند. بنابراین فضای جغرافیایی را میتوان یک متنِ تولید شده و معنادار اجتماعی دانست. در فضاهای جغرافیایی فرایندها و قدرتهای بیشمار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... وجود دارد که هر گفتمانی، سعی دارد تا آنها را در راستای اهداف خویش همسو نماید و متن ویژهی خود را بیافریند. این نوشتار با روشی تحلیلی ـ منطقی، به دنبال تبیین «چرایی و چگونگی روانه شدنِ فضاهای جغرافیایی از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سرانجام بینامتن گرایی در بستر جامعه ی شبکه ای» است؛ با این پرسش که: «چه چیزی فضاهای جغرافیایی را از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سپس بینامتن گرایی روانه میسازد؟ و چگونه؟». نتایج گویای این است که خرد-گفتمان ها به کمک شبکه های اطلاعاتی ـ ارتباطی جهانی، نامحدود، متکثر، و غیرقابل کنترل توسط گفتمان مسلط، فرصتِ زاده شدن و دیده شدن پیدا میکنند و با اثرگذاری و واردشدن به چرخهی گفتمان مسلط، متن فضاهای جغرافیایی را به سوی چندمتنی و بینامتنی روانه میکنند. بنابراین، چرخه های تک گویی- تک گفتمانی، چندگوییـ چند گفتمانی و گفتوگویی- بینا گفتمانی به ترتیب فضاهای جغرافیاییِ تک متن، چندمتن و بینامتن را ساخته و پرداخته میکند.